[صفت]

argumentative

/ˌɑrgjəˈmɛntətɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more argumentative] [حالت عالی: most argumentative]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ستیزه‌جو اهل بحث و جدل

disapproving
مترادف و متضاد quarrelsome
  • 1.Everyone in the family was argumentative.
    1. همه در خانواده اهل بحث و جدل بودند.

2 جدلی استدلالی، منطقی

معادل ها در دیکشنری فارسی: استدلالی جدلی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان