Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به وجود آمدن
2 . بپاخاستن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to arise
/əˈraɪz/
فعل ناگذر
[گذشته: arose]
[گذشته: arose]
[گذشته کامل: arisen]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به وجود آمدن
رخ دادن
مترادف و متضاد
occur
1.New difficulties had arisen.
1. مشکلات جدیدی به وجود آمده بودند.
2.The whole problem arose from a lack of communication.
2. تمام مشکل بهخاطر کمبود ارتباطات رخ داد.
2
بپاخاستن
قیام کردن
old use
1.The peasants arose against their masters.
1. رعایا علیه اربابان خود بپاخاستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
aril
aright
arietta
aries
arid
arising
aristocracy
aristocrat
aristocratic
arithmetic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان