[قید]

aside

/əˈsɑɪd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کنار

  • 1.He pulled the curtain aside.
    1. او پرده را کنار کشید.
  • 2.Stand aside, please, and let these people pass.
    2. لطفا کنار بایست و بگذار این مردم عبور کنند.
  • 3.We've put some money aside for our vacation.
    3. کمی پول برای تعطیلات مان کنار گذاشته ایم.
[اسم]

aside

/əˈsɑɪd/
قابل شمارش

2 دیالوگ مستقیم هنرپیشه تئاتر با حضار

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان