Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . انجمن
2 . همکاری
3 . ارتباط
4 . تداعی (معانی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
association
/əˌsoʊ.siːˈeɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
انجمن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انجمن
کانون
the American Medical Association
انجمن پزشکی آمریکا
2
همکاری
1.The event was organized in association with the Student Council.
1. مراسم با همکاری شورای دانشآموزی برنامهریزی شد.
3
ارتباط
رابطه
1.She became famous through her association with the group of poets.
1. او به خاطر رابطهاش با گروه شاعران مشهور شد.
his association with terrorist groups
ارتباط او با گروههای تروریستی
4
تداعی (معانی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تداعی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
associate with
associate degree
associate
assistant
assistance dog
assoil
assort
assorted
assuagement
assume
کلمات نزدیک
associated
associate's degree
associate professor
associate
assistive
associative
assonance
assorted
assortment
assuage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان