[صفت]

asthmatic

/æzˈmætɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more asthmatic] [حالت عالی: most asthmatic]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آسمی (پزشکی) مبتلا به نفس تنگی

معادل ها در دیکشنری فارسی: آسمی
  • 1.My daughter is asthmatic.
    1. دخترم آسمی است [دخترم مبتلا به نفس تنگی است].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان