[اسم]

attrition

/əˈtrɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فرسایش

معادل ها در دیکشنری فارسی: فرسایش
formal
  • 1.It was a war of attrition.
    1. آن یک جنگ فرسایشی بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان