[اسم]

auction

/ˈɔːkʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مزایده حراج

معادل ها در دیکشنری فارسی: حراج
  • 1.an auction of paintings
    1. مزایده ی آثار نقاشی
  • 2.an Internet auction site
    2. سایت مزایده ی اینترنتی
  • 3.The house is up for auction
    3. خانه برای فروش گذاشته شده است.
[فعل]

to auction

/ˈɔːkʃn/
فعل گذرا
[گذشته: auctioned] [گذشته: auctioned] [گذشته کامل: auctioned]

2 به مزایده گذاشتن فروختن، حراج کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: حراج کردن
  • 1.the painting was auctioned.
    1. آن نقاشی به مزایده گذاشته شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان