[اسم]

audition

/ɔːˈdɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آزمون بازیگری یا خوانندگی آزمون هنری

  • 1.Auditions will be held from 9–12 on Friday.
    1. آزمون‌های گزینش روز جمعه از 9 تا 12 برگزار خواهند شد.
  • 2.She had an audition for drama school.
    2. او برای ورود به دانشکده تئاتر آزمون هنری دارد.
[فعل]

to audition

/ɔːˈdɪʃn/
فعل ناگذر
[گذشته: auditioned] [گذشته: auditioned] [گذشته کامل: auditioned]

2 آزمون بازیگری/خوانندگی دادن

  • 1.She was auditioning for the role of Lady Macbeth.
    1. او داشت برای نقش "بانو مکبث" آزمون بازیگری می‌داد.

3 آزمون بازیگری/خوانندگی گرفتن

  • 1.We auditioned over 200 children for the part.
    1. ما از 200 کودک برای آن نقش آزمون بازیگری گرفتیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان