[اسم]

autograph

/ˈɔtəˌgræf/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 امضا

معادل ها در دیکشنری فارسی: امضا
مترادف و متضاد signature
  • 1.Could I have your autograph?
    1. می‌توانم امضایتان را داشته باشم؟
  • 2.I have Kurt Cobain's autograph.
    2. من امضای "کرت کوبین" را دارم.
[فعل]

to autograph

/ˈɔtəˌgræf/
فعل گذرا
[گذشته: autographed] [گذشته: autographed] [گذشته کامل: autographed]

2 امضا کردن امضا زدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: امضا کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان