[اسم]

avocation

/ˌævəˈkeɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کار فرعی سرگرمی

  • 1.Dan became so proficient at his avocation.
    1. "دن" در کار فرعی خود بسیار ماهر شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان