Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . از زیر چیزی در رفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to back out
/bæk aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: backed out]
[گذشته: backed out]
[گذشته کامل: backed out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
از زیر چیزی در رفتن
کنارهگیری کردن، جا زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عدول کردن
1.Nigel backed out at the last minute.
1. "نایجل"، آخرین دقیقه [در لحظات آخر] کنارهگیری کرد.
2.You promised you would come with me. You can’t back out of it now!
2. تو قول دادی که با من بیایی. (دیگر) الان نمیتوانی از زیرش در بروی!
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
back on track
back on the rails
back off
back entrance
back end
back pack
back saw
back street
back support belt
back to front
کلمات نزدیک
back on one's feet
back issue
back down
back door
back catalog
back pay
back road
back room
back seat
back seat driver
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان