Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مسافر مداخلهگر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
back-seat driver
/bˈæksˈiːt dɹˈaɪvɚ/
قابل شمارش
1
مسافر مداخلهگر
[مسافری که در رابطه با نحوه رانندگی راننده نظر و پند میدهد]
تصاویر
کلمات نزدیک
back-room boys
back-formation
back-end
back-breaking
back up the car out of the garage.
back-to-back
backache
backbite
backbiter
backbiting
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان