Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سربازخانه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
barracks
/ˈbærəks/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سربازخانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آسایشگاه
پادگان
سربازخانه
1.An army barracks
1. سربازخانه ارتش
2.The troops were ordered back to barracks.
2. به نیروها دستور داده شد به سربازخانه برگردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
barrack
barque
baroque
barony
baronet
barracouta
barracuda
barrage
barrage of criticism
barramundi
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان