[اسم]

bay

/beɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خلیج (کوچک)

معادل ها در دیکشنری فارسی: خلیج
مترادف و متضاد cove gulf inlet
  • 1.We sailed into a beautiful, secluded bay.
    1. ما با کشتی وارد خلیج زیبا و دنج شدیم.
San Francisco Bay
خلیج سانفرانسیسکو

2 برگ بو

تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
کلمات نزدیک
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان