Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نتوانستن از خانه بیرون آمدن (به خاطر بارش شدید برف)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
be snowed in
/bi snoʊd ɪn/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نتوانستن از خانه بیرون آمدن (به خاطر بارش شدید برف)
1.We've been snowed in since Monday.
1. ما از دوشنبه به خاطر بارش شدید برف نتوانستیم از خانه خارج شویم.
تصاویر
کلمات نزدیک
be six of one, half a dozen of the other
be short of something
be scared witless
be robbed of something
be right under one's nose
be snowed under
be stationed
be supposed to
be that as it may
be the cat's whiskers
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان