Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حسابدار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
bean counter
/bin ˈkaʊntər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حسابدار
مترادف و متضاد
accountant
1.It looked like the project was going to be approved, but the bean counters said it wasn't cost-effective.
1. به نظر می رسید پروژه مورد تایید واقع شود اما حسابدار گفت که این پروژه مقرون به صرفه نیست.
تصاویر
کلمات نزدیک
bean brain
bean bag
bean
beam
beaker
bean curd
bean sprouts
bean town
beanfeast
beanie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان