[جمله]

believe one's eyes

/bɪˈliv wʌnz aɪz/

1 آنچه را دیدن باور کردن

مترادف و متضاد believe one's ears
  • 1.Mary couldn't believe her eyes when she saw Tom in the classroom.
    1. "ماری" نمی توانست آنچه می دید را باور کند وقتی "تام" را در کلاس دید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان