[فعل]

to belt into

/bɛlt ˈɪntu/
فعل گذرا
[گذشته: belted into] [گذشته: belted into] [گذشته کامل: belted into]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 با تمام توان (کاری را) شروع کردن

  • 1.We just belted into the job and got in finished in an hour.
    1. ما با تمام توان شروع به کار کردیم و کار را یک ساعته تمام کردیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان