[اسم]

berth

/bɜrθ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لنگرگاه محل پهلو گرفتن کشتی

معادل ها در دیکشنری فارسی: پهلو گرفتن

2 تختخواب (در قطار، کشتی و کاروان) جای خواب

[فعل]

to berth

/bɜrθ/
فعل ناگذر
[گذشته: berthed] [گذشته: berthed] [گذشته کامل: berthed]

3 پهلو گرفتن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان