1.He had a dilemma on his hands. He was clearly between the devil and the deep blue sea.
1.
او در دوراهی مانده بود. نه راه پس داشت و نه راه پیش.
2.I couldn't make up my mind. I was caught between the devil and the deep blue sea.
2.
من نمی توانستم تصمیم بگیرم. بین بد و بدتر گیر کرده بودم.
توضیح درباره اصطلاح between the devil and the deep blue sea
ترجمه تحت اللفظی این اصطلاح "بین شیطان و دریای عمیق آبی بودن" است و زمانی به کار می رود که یک شخص در موقعیت سختی باشد یا اینکه مجبور باشد تصمیم سختی بگیرد.