[اسم]

big-ass

/bˈɪɡˈæs/
قابل شمارش

1 آدم کون‌گنده

culturally sensitive informal offensive
  • 1.That big-ass is totally in my way—I can't get by!
    1. آن آدم کون‌گنده کاملاً سر راهم است؛ نمی‌توانم رد شوم!
[صفت]

big-ass

/bˈɪɡˈæs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more big-ass] [حالت عالی: most big-ass]

2 گنده بسیار بزرگ

culturally sensitive informal
مترادف و متضاد huge
  • 1.I live in a studio apartment, so where do you propose I put this big-ass chair?
    1. من در یک سوئیت زندگی می‌کنم، خب تو پیشنهاد می‌کنی که این صندلی گنده را کجا بگذارم؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان