[فعل]

to lie about

/laɪ əˈbaʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: lay about] [گذشته: lay about] [گذشته کامل: lain about]

1 استراحت کردن کار خاصی نکردن، آرامیدن

informal
مترادف و متضاد lie around
  • 1.I spent a week in Spain, lying about on the beach.
    1. من یک هفته در اسپانیا بودم و در ساحل استراحت می‌کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان