[فعل]

to bite down

/baɪt daʊn/
فعل گذرا
[گذشته: bit down] [گذشته: bit down] [گذشته کامل: bitten down]

1 گاز گرفتن به دندان گرفتن

  • 1.I bit down on something hard and broke my tooth.
    1. چیز سفتی را گاز گرفتم و دندانم را شکستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان