[صفت]

bizarre

/bɪˈzɑr/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more bizarre] [حالت عالی: most bizarre]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عجیب‌غریب

معادل ها در دیکشنری فارسی: عجیب و غریب
مترادف و متضاد odd peculiar strange weird
  • 1.It was really a bizarre meeting.
    1. واقعاً جلسه‌ای عجیب‌غریب بود.
  • 2.What she was saying was rather bizarre.
    2. چیزی که داشت می‌گفت کمی عجیب‌غریب بود.
bizarre behavior
رفتار عجیب‌غریب
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان