[اسم]

blabbermouth

/ˈblæbərmaʊθ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آدم خبرچین آدم دهان‌لق، آدم حراف

informal
مترادف و متضاد big-mouth talker
  • 1.Don't tell him any secrets. He is a blabbermouth.
    1. هیچ رازی را به او نگو. او آدم خبرچینی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان