Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سیاه و سفید
2 . مکتوب
3 . ساده
4 . سیاهسفید (عکس، فیلم و...)
5 . یا خیلی خوب یا خیلی بد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
black and white
/blæk ænd waɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سیاه و سفید
خیر و شر، خوب و بد
1.He tries to see everything in black and white although he knows this is impossible.
1. او سعی می کند همه چیز را خوب و بد ببیند اگرچه می داند که چنین چیزی غیرممکن است.
توضیح درباره اصطلاح black and white
وقتی کسی چیزی را سیاه و سفید می بیند یعنی حد وسطی قائل نمی شود و یا یک چیز را خوب خوب یا بد بد می بیند.
[صفت]
black and white
/blæk ænd waɪt/
غیرقابل مقایسه
2
مکتوب
بهصورت نوشته
1.The contract was all in black and white; no doubt about it.
1. قرارداد کاملا مکتوب شده بود؛ هیچ شک و شبههای ندارد.
3
ساده
قابلفهم، شفاف
1.It's not quite as black and white as you think.
1. این موضوع آن قدرها که فکر میکنی ساده نیست.
4
سیاهسفید (عکس، فیلم و...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سیاه و سفید
1.I have an old black and white photograph of my grandparents.
1. من یک عکس قدیمی سیاهسفید از پدربزرگ و مادربزرگم دارم.
black and white photographs
عکسهای سیاهسفید
5
یا خیلی خوب یا خیلی بد
1.There’s still a tendency to see the issues in black and white.
1. هنوز این تمایل وجود دارد که به (آن) مسائل یا خیلی خوب یا خیلی بد نگاه کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
black and blue
black
blabbermouth
blabber
blab
black as coal
black as the night
black belt
black box
black cab
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان