[فعل]

to blacklist

/ˈblæˌklɪst/
فعل گذرا
[گذشته: blacklisted] [گذشته: blacklisted] [گذشته کامل: blacklisted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (اسم کسی را) در لیست سیاه قرار دادن (کسی را) تحریم کردن، (کسی را) طرد کردن

  • 1.He couldn't find work because he was blacklisted.
    1. او نمی‌توانست کار پیدا کند، چون اسم او را در لیست سیاه قرار داده بودند.
توضیحاتی در رابطه با blacklist
واژه blacklist در دوران مک‌کارتی که یک سناتور امریکایی بود، رواج پیدا کرد و در رابطه با افرادی به کار می‌رفت که یا کمونیست بودند و یا از کمونیست‌ها طرفداری می‌کردند. به طوری که اسم آنها در لیست سیاه قرار می‌گرفت و سپس مورد تبعیض‌های بسیاری قرار می‌گرفتند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان