Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خاموشی (در اثر قطع شدن برق)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
blackout
/ˈblæˌkaʊt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خاموشی (در اثر قطع شدن برق)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قطع برق
خاموشی
1.We had a blackout for six hours after the storm.
1. ما پس از آن طوفان برای شش ساعت خاموشی داشتیم [ما پس از طوفان برای شش ساعت برق نداشتیم].
تصاویر
کلمات نزدیک
blackness
blackmailer
blackmail
blacklist
blackleg
blackpool
blacksmith
blacksmithing
blackthorn
bladder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان