[اسم]

blackout

/ˈblæˌkaʊt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خاموشی (در اثر قطع شدن برق)

معادل ها در دیکشنری فارسی: قطع برق خاموشی
  • 1.We had a blackout for six hours after the storm.
    1. ما پس از آن طوفان برای شش ساعت خاموشی داشتیم [ما پس از طوفان برای شش ساعت برق نداشتیم].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان