Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مثانه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
bladder
/ˈblædər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مثانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مثانه
1.He died of bladder cancer.
1. او از سرطان مثانه در گذشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
blackthorn
blacksmithing
blacksmith
blackpool
blackout
blade
blah
blame
blameless
blameworthy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان