[اسم]

bladder

/ˈblædər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مثانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: مثانه
  • 1.He died of bladder cancer.
    1. او از سرطان مثانه در گذشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان