[اسم]

blade

/bleɪd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پره

معادل ها در دیکشنری فارسی: پره
  • 1.a propeller blade
    1. پره ملخ (هواپیما)

2 تیغه

معادل ها در دیکشنری فارسی: تیغه
steel blade
تیغه فولادی
  • a sword with a steel blade
    یک شمشیر با تیغه فولادی

3 برگ باریک و دراز (چمن و...)

  • 1.Look at the ladybird on that blade of grass!
    1. آن کفشدوزک را روی آن برگ چمن ببین!
blades of grass
برگ‌های باریک و دراز چمن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان