Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پرواز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
blastoff
/blæstɔf/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پرواز
[از زمین بلند شدن موشک یا فضاپیما]
مترادف و متضاد
touchdown
1.the rocket was ready for blastoff.
1. آن موشک آماده پرواز بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
blastoderm
blasted
blast-off
blast off
blast furnace
blasé
blatant
blatantly
blather
blaze
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان