Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حریق بزرگ
2 . جلوه (نور یا رنگ)
3 . زبانه کشیدن (آتش با نور و حرارت زیاد)
4 . منتشر کردن (خبر)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
blaze
/bleɪz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حریق بزرگ
آتشسوزی بزرگ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آتشسوزی
آتشسوزی بزرگ
مترادف و متضاد
fire
1.Five people died in the blaze.
1. پنج نفر در آتشسوزی بزرگ کشته شدند.
2.It took firefighters four hours to put out the blaze.
2. چهار ساعت طول کشید تا آتشنشانان آن حریق بزرگ را خاموش کنند.
2
جلوه (نور یا رنگ)
درخشندگی
1.The garden was a blaze of color.
1. آن باغ جلوهای از رنگ بود.
[فعل]
to blaze
/bleɪz/
فعل ناگذر
[گذشته: blazed]
[گذشته: blazed]
[گذشته کامل: blazed]
صرف فعل
3
زبانه کشیدن (آتش با نور و حرارت زیاد)
سوختن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زبانه کشیدن
شعله کشیدن
1.The fire blazed merrily.
1. آن آتش به تندی [با جوش و خروش] زبانه کشید.
4
منتشر کردن (خبر)
جار زدن، پخش کردن
مترادف و متضاد
blazon
1.The story was blazed all over the daily papers.
1. (آن) داستان در تمام روزنامههای صبح منتشر شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
blather
blatantly
blatant
blasé
blastoff
blaze away
blaze up
blazer
blazing
blazon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان