[صفت]

blazing

/ˈbleɪzɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more blazing] [حالت عالی: most blazing]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سوزان مشتعل، داغ

معادل ها در دیکشنری فارسی: سوزان شعله‌ور آتشین
a blazing August afternoon
یک بعدازظهر داغ [بسیار گرم] در ماه اوت

2 آتشین شدید، غضبناک

معادل ها در دیکشنری فارسی: آتشین
  • 1.She had a blazing row with Eddie and stormed out of the house.
    1. او دعوایی شدید با "ادی" کرد و بعد با عصبانیت از خانه خارج شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان