Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فشارخون
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
blood pressure
/blʌd ˈprɛʃər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فشارخون
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فشار خون
to have high/low blood pressure
فشارخون بالا/پایین داشتن
to take somebody’s blood pressure
فشارخون کسی را اندازه گرفتن
The nurse will take your blood pressure in a moment.
پرستار لحظاتی دیگر فشارخون شما را (اندازه) خواهد گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
blood poisoning
blood orange
blood money
blood is thicker than water
blood group
blood relation
blood runs cold
blood test
blood transfusion
blood type
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان