Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بالا آوردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
blow one's lunch
/bloʊ wʌnz lʌnʧ/
1
بالا آوردن
استفراغ کردن
مترادف و متضاد
blow one's cookies
toss one's cookies
1.Don't run so hard, or you'll blow your lunch.
1. انقدر تند ندو وگرنه بالا می آوری.
2.The accident was so horrible I almost blew my lunch.
2. تصادف انقدر وحشتناک بود که من نزدیک بود بالا بیاورم.
تصاویر
کلمات نزدیک
blow one's lines
blow off
blow it out one's ear
blow it big time
blow down
blow one's mind
blow out
blow over
blow the doors off
blow up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان