[اسم]

board game

/ˈbɔːrdˌgeɪm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بازی تخته‌ای بازی صفحه‌ای

  • 1.It rained all day so we played lots of board games.
    1. تمام روز باران بارید برای همین ما کلی بازی تخته‌ای کردیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان