[صفت]

boracic

/bəˈrasɪk/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مربوط به بوریک‌اسید

  • 1.I tipped some boracic crystals into a box.
    1. من مقداری کریستال بوریک‌اسیدی را در یک جعبه خالی کردم.

2 بی‌پول

informal
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان