Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مربوط به بوریکاسید
2 . بیپول
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
boracic
/bəˈrasɪk/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مربوط به بوریکاسید
1.I tipped some boracic crystals into a box.
1. من مقداری کریستال بوریکاسیدی را در یک جعبه خالی کردم.
2
بیپول
informal
تصاویر
کلمات نزدیک
bora
bop
boozy
boozing
boozer
borage
borate
borax
bordeaux
bordello
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان