Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . با شیشه شیر دادن (به نوزاد)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to bottle-feed
/ˈbɑːtl fiːd/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: bottle-fed]
[گذشته: bottle-fed]
[گذشته کامل: bottle-fed]
صرف فعل
1
با شیشه شیر دادن (به نوزاد)
مترادف و متضاد
breastfeed
تصاویر
کلمات نزدیک
bottle up one's feelings
bottle up
bottle out
bottle opener
bottle blonde
bottled
bottled water
bottleneck
bottom
bottom dollar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان