Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . در هوا تکان دادن (سلاح)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to brandish
/ˈbrændɪʃ/
فعل گذرا
[گذشته: brandished]
[گذشته: brandished]
[گذشته کامل: brandished]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
در هوا تکان دادن (سلاح)
به اهتزاز درآوردن (سلاح)، آختن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آختن
1.He came out of the building brandishing a gun.
1. او در حالی که تفنگی را در هوا تکان می داد، از ساختمان خارج شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
branding
branded
brand new
brand name
brand
brandished
brandon
brandy
brandy snap
brant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان