[عبارت]

bread and butter

/brɛd ænd ˈbʌtər/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 معیشتی اساسی، [مربوط به امرار معاش]

  • 1.The voters are worried about bread and butter issues like jobs and taxes.
    1. رای دهندگان نگران مسائل معیشتی مانند شغل و مالیات دادن هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان