Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . افسار
2 . لگام کردن (اسب)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
bridle
/ˈbraɪdəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
افسار
لگام
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افسار
لگام
لجام
[فعل]
to bridle
/ˈbraɪdəl/
فعل گذرا
[گذشته: bridled]
[گذشته: bridled]
[گذشته کامل: bridled]
صرف فعل
2
لگام کردن (اسب)
افسار زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افسار زدن
تصاویر
کلمات نزدیک
bridging loan
bridget
bridgehead
bridge-building
bridge loan
bridle at
bridlepath
brie
brief
brief chat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان