[حرف اضافه]

by

/bɑɪ/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 توسط به‌وسیله، با

معادل ها در دیکشنری فارسی: با به وسیله توسط
مترادف و متضاد through through the agency of using via with the help of
by something/somebody
توسط/به‌وسیله/با چیزی/کسی
  • 1. Do you want to be paid in cash or by check?
    1. می‌خواهید نقدی پول بگیرید یا با چک؟
  • 2. I will contact you by mail.
    2. توسط ایمیل با شما ارتباط برقرار خواهم کرد.
  • 3. She was examined by a doctor.
    3. او توسط یک دکتر معاینه شد.
  • 4. Switch it on by pressing this button.
    4. با فشار دادن این دکمه آن را روشن کنید.
  • 5. The book was translated by a well-known author.
    5. این کتاب توسط یک نویسنده مشهور ترجمه شده بود.
  • 6. The house is heated by gas.
    6. این خانه با گاز گرم می‌شود.
  • 7. They traveled across Europe by train.
    7. آنها سراسر اروپا را به‌وسیله قطار سفر کردند.
  • 8. We were amazed by what she told us.
    8. ما به‌وسیله حرف‌هایی که او زد، متعجب شدیم.

2 تا

مترادف و متضاد at before no later than
by + time/date
تا + زمان/تاریخ
  • 1. I'll have it done by tomorrow.
    1. تا فردا آن را تمام می‌کنم.
  • 2. She promised to be back by five o'clock.
    2. او قول داد تا ساعت پنج برگردد.
  • 3. The application must be in by August 31st.
    3. فرم ثبت‌نام باید تا تاریخ 31 آگوست تحویل داده شود.
by now/by this time
تا الان/تا این لحظه
  • He ought to have arrived by now.
    او بایستی تا الان می‌رسید.
By the time
تا/زمانی که
  • By the time you get there the meeting will be over.
    تا [زمانی که] تو به آنجا برسی جلسه تمام خواهد شد.

3 در (مساحت) بر، با

a number by a number
عدد در عدد
  • The room measures 15 feet by 20 feet.
    اندازه [مساحت] این اتاق 15 فیت در 20 فیت است.
a number divided by a number
عدد تقسیم بر عدد
  • 6 divided by 2 equals 3.
    6 تقسیم بر 2 مساوی است با 3.
a number multiplied by a number
عدد ضرب در عدد
  • 6 multiplied by 2 equals 12.
    6 ضرب در 2 برابر است با 12.

4 به میزان

to go up/increase/decrease... by an amount
به میزانی بالا رفتن/افزایش یافتن/کاهش یافتن و...
  • 1. House prices went up by 10%.
    1. قیمت مسکن به میزان ده درصد بالا رفت.
  • 2. Interest rates have been increased by 0.25%.
    2. نرخ بهره‌ها به میزان 0.25 درصد افزایش یافته است.

5 از از طریق، از راه

مترادف و متضاد from through
to travel by air/land/sea
از راه هوایی/زمینی/دریایی
  • The transportation of goods by air costs a lot.
    حمل و نقل کالا از راه هوایی هزینه زیادی دارد.
by something
از چیزی
  • 1. I took him by the hand.
    1. من او را از دست گرفتم [من دست او را گرفتم].
  • 2. I was frightened by the noise.
    2. من از آن صدا وحشت‌زده شدم.
  • 3. She grabbed me by the arm.
    3. او مرا از بازو گرفت [او بازوی مرا گرفت].

6 کنار پیش، نزدیک

معادل ها در دیکشنری فارسی: بغل‌دست پیش دم در کنار
مترادف و متضاد beside next to
by + place/something
نزدیک مکانی/چیزی
  • 1. Come and sit by me.
    1. بیا و پیش من بنشین.
  • 2. I bought a house by the river.
    2. من خانه‌ای کنار رودخانه خریدم.
  • 3. The telephone is by the door.
    3. تلفن کنار درب است.
  • 4. They live by the ocean.
    4. آنها کنار اقیانوس زندگی می‌کنند.

7 از پهلو از کنار

to go/drive/walk ... by somebody/something
از کنار کسی/چیزی رفتن/با اتومبیل عبور کردن/رد شدن و...
  • 1. He walked by me without speaking.
    1. او بدون صحبت کردن [بدون هیچ حرفی] از کنار من رد کرد.
  • 2. Wave and honk when you drive by them.
    2. دست تکان بده و بوق بزن وقتی که از کنار آنها با اتومبیل عبور می‌کنی.

8 به‌طور به

by chance
به‌طور شانسی
  • We met by chance.
    ما به‌طور شانسی (همدیگر را) دیدیم.
by accident
به‌طور تصادفی
  • I got on the right bus by accident.
    من به‌طور تصادفی، سوار اتوبوس درست شدم.
by mistake
به‌اشتباه
  • I did it by mistake.
    من آن کار را به‌اشتباه [اشتباهاً] انجام دادم.

9 اثر از، نوشته شده توسط

  • 1.Who's that book by?
    1. آن کتاب اثر کیست؟
a book/play... by somebody
کتاب/نمایشنامه و... اثر [نوشته شده توسط] کسی
  • 1. This is a book by Ernest Hemingway.
    1. این کتابی اثر "ارنست همینگوی" است.
  • 2. Was that a play by Ibsen?
    2. آن نمایشنامه‌ای نوشته شده توسط "ایبسن" بود؟

10 در طول (زمان) طی، هنگام

مترادف و متضاد during
to travel/sleep/hunt, ... by day/night
در طول/طی/هنگام روز/شب سفر کردن/خوابیدن/شکار کردن و ...
  • 1. They only travel by night.
    1. آن‌ها فقط هنگام شب سفر می‌کنند.
  • 2. They sleep by day and hunt by night.
    2. آن‌ها طی روز می‌خوابند و طی شب شکار می‌کنند.
  • 3. This animal always hunts by night.
    3. این حیوان همیشه هنگام شب شکار می‌کند.

11 به (سوگند)

  • 1.I swear by Almighty God…
    1. به خداوند قادر مطلق قسم می‌خورم...
  • 2.I swear by Jupiter that I will be there on time.
    2. به ژوپیتر قسم می‌خورم که به‌موقع آنجا خواهم بود.

12 بر اساس بر طبق، از نظر

مترادف و متضاد according to
by something
بر اساس/طبق چیزی
  • 1. By law, you are a child until you are 18.
    1. بر طبق قانون، تا 18 سالگی، تو یک بچه هستی.
  • 2. By my watch it is two o'clock.
    2. بر اساس ساعت مچی من، ساعت دو است.
  • 3. I could tell by the look on her face that something terrible had happened.
    3. بر اساس نگاهی که در چهره‌اش داشت می‌توانستم بگویم که اتفاقی افتضاح افتاده بود.

13 به

day by day
روز به روز
  • They're improving day by day.
    آن‌ها روز به روز بهتر می‌شوند.
minute by minute
دقیقه به دقیقه
  • Colors are changing minute by minute.
    رنگ‌ها دقیقه به دقیقه تغییر می‌کنند.
two by two
دو به دو
  • The children came in two by two.
    کودکان دو به دو داخل آمدند.
[قید]

by

/bɑɪ/
غیرقابل مقایسه

14 از کنار

to go/drive/walk ... by
از کنار رفتن [گذشتن]/با اتومبیل عبور کردن/رد شدن و...
  • 1. Excuse me, I can't get by.
    1. ببخشید، (از کنار) رد شوم.
  • 2. He hurried by without speaking to me.
    2. او با عجله (از کنار من) بدون حرف زدن با من عبور کرد.
  • 3. She drove by without stopping.
    3. او بدون آن که بایستد از کنار (من) با اتومبیل عبور کرد.
  • 4. Time goes by so quickly.
    4. زمان خیلی سریع می‌گذرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان