[اسم]

buzzer

/ˈbʌzər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زنگ (دستگاه)

معادل ها در دیکشنری فارسی: اف‌اف زنگ
  • 1.I pressed the buzzer but no one answered.
    1. من زنگ را زدم ولی هیچ کس جواب نداد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان