[اسم]

carriage

/ˈkærɪʤ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کالسکه درشکه

معادل ها در دیکشنری فارسی: درشکه کالسکه
  • 1.The wooden carriage is mine.
    1. آن کالسکه چوبی مال من است.

2 واگن (قطار مسافربری)

معادل ها در دیکشنری فارسی: واگن
مترادف و متضاد car coach
the first-class carriages
واگن‌های درجه یک
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان