[اسم]

carrier

/ˈkæriər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ناقل (ویروس یا بیماری)

معادل ها در دیکشنری فارسی: ناقل
  • 1.Mosquitoes are the carriers in malaria.
    1. پشه‌ها ناقل بیماری مالاریا هستند.
  • 2.The carrier displayed no sign.
    2. آن ناقل هیچ علامتی نشان نداد.

2 سبد فلزی (دوچرخه) ترک‌بند (موتور)

معادل ها در دیکشنری فارسی: ترک‌بند

3 شرکت خدمات ارتباطی خدمات‌دهنده ارتباطی

  • 1.Delta Air Lines, the third-largest carrier in the US.
    1. هواپیمایی "دلتا" بزرگترین شرکت خدمات ارتباطی آمریکا است.
  • 2.The instruments must be done by carriers.
    2. آموزش‌ها باید توسط شرکت‌های خدمات ارتباطی انجام شوند.

4 ناو (حمل‌کننده تجهیزات یا سربازان)

معادل ها در دیکشنری فارسی: حامل
  • 1.The carrier is armed with nuclear weapons.
    1. ناو به سلاح هسته‌ای مجهز است.
  • 2.The navy's biggest aircraft carrier is being scrapped this year.
    2. بزرگترین ناو هواپیمایی نیروی هوایی، امسال دارد از رده خارج می‌شود.

5 حامل حمل‌کننده، آورنده

معادل ها در دیکشنری فارسی: آورنده
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان