[صفت]

carried away

/ˈkærid əˈweɪ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more carried away] [حالت عالی: most carried away]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جوگیر تحت‌تأثیر احساسات

  • 1.I got carried away and started shouting at the television.
    1. من جوگیر شدم و شروع به فریاد زدن بر سر تلویزیون کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان