Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دیگ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cauldron
قابل شمارش
1
دیگ
قابلمه فلزی بزرگ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پاتیل
تصاویر
کلمات نزدیک
caul
caught with one's pants down
caught with one's hand in the cookie jar
caught short
caught dead
cauliflower
cauliflower cheese
cauliflower ears
caulk
causal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان