Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گل کلم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cauliflower
/ˈkɑːliflaʊər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گل کلم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گل کلم
1.Cook the cauliflower one hour in salt and water.
1. گل کلم را یک ساعت در آب و نمک بپزید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
cauldron
caught
caucasian
catwalk
cattleman
cauliflower with cheese
caulk gun
cause
causerie
caution
کلمات نزدیک
cauldron
caul
caught with one's pants down
caught with one's hand in the cookie jar
caught short
cauliflower cheese
cauliflower ears
caulk
causal
causality
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان