Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نیشدار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
caustic
/ˈkɔːstɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more caustic]
[حالت عالی: most caustic]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نیشدار
تند، پرکنایه
مترادف و متضاد
bitter
sarcastic
scathing
1.caustic comments
1. نظرات نیشدار
2.Her speech was a caustic attack on government officials.
2. سخنرانی او حمله ای تند بر سر مقامات دولتی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
causeway
cause injury
cause for concern
cause for celebration
cause death
caustic soda
cauterization
cauterize
cautery
caution
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان