Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حساب خود را تسویه کردن و رفتن (در هتل و بیمارستان و...)
2 . بررسی و تأیید کردن
3 . نگاه کردن
4 . رفتن و سر زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to check out
/ʧɛk aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: checked out]
[گذشته: checked out]
[گذشته کامل: checked out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
حساب خود را تسویه کردن و رفتن (در هتل و بیمارستان و...)
1.Don't forget to hand in your room key when you check out.
1. فراموش نکن که کلید اتاقت را وقتی که میخواهی تسویه کنی و بروی، تحویل دهی.
2.We checked out at 5 a.m. to catch a 7 a.m. flight.
2. ما ساعت 5 صبح تسویه کردیم تا به پرواز ساعت 7 صبح برسیم.
2
بررسی و تأیید کردن
تصدیق کردن
to check out something/somebody
چیزی/کسی را بررسی و تأیید کردن
1. We need to check out those rumors.
1. ما باید آن شایعات را بررسی و تأیید کنیم.
2. We'll have to check him out before we employ him.
2. قبل از استخدام کردن او، باید او را بررسی و تأیید کنیم.
3
نگاه کردن
دیدن
informal
to check somebody/something out
کسی/چیزی را دیدن
1. Check out the prices at our new store!
1. قیمتهای مغازه جدیدمان را ببین!
2. Hey, check out Mike’s new car!
2. هی، ماشین جدید "مایک" رو ببین!
4
رفتن و سر زدن
رفتن و دیدن
to check someplace out
رفتن و به جایی سر زدن
Let's check out that new club.
بریم یک سری به کلوب جدید بزنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
check into
check in
check email
check
chechen
check the passport
check the timetable
check up on
check-in
check-in desk
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان